موسسه آمریکایی: خاورمیانه ارزشش را ندارد
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۰۴۵۷۵
به گزارش «تابناک» به نقل از دنیای اقتصاد، س از حمله حماس در ۷ اکتبر و واکنش اسرائیل در غزه، سایر مسائل سیاست خارجی در ایالات متحده و بسیاری دیگر از مسائل داخلی در حاشیه قرار گرفتند. چرا خاورمیانه چنین توجه بیش از حدی در واشنگتن را به خود جلب کرده است؟
در نظر بگیرید، همانطور که مقاله نیویورکتایمز فاش کرد، در ۷ اکتبر، رئیسجمهور بایدن شش جلسه جداگانه با تیم امنیت ملی خود برگزار و هشت تماس تلفنی جداگانه با رهبران مختلف برقرار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از این حملات، بایدن به اسرائیل سفر کرد. وزیر امور خارجه او نیز پنج بار به اسرائیل رفته است. وزیر دفاع او دو بار رفته است. این را با اوکراین مقایسه کنید، جنگی که دولت میگوید «برای آمریکا و کل جهان بسیار مهم است» زیرا «یک تهدید جدی و مستقیم برای امنیت در اروپا و فراتر از آن است.» در ۵ماه گذشته، بایدن و آستین به همان تعداد به اسرائیل سفر کردهاند که از زمان آغاز جنگ در این کشور یعنی تقریبا از دو سال پیش، به اوکراین سفر کردهاند. پنج سفر بلینکن به اسرائیل در حال حاضر بیشتر از چهار سفر او به اوکراین است و او در حال حاضر به منطقه بازگشته است.
اکنون، بعد از ترور یک شبهنظامی که آمریکا میگفت در کشته شدن سه سرباز آمریکایی در اردن نقش داشته است، اوضاع تغییر کرده و دولت بایدن با چشماندازی مواجه شده است که هیچوقت به دنبال آن نبود: تشدید قابلتوجه جنگ؛ جنگهایی که ایالات متحده را در سراسر منطقه گرفتار میکند. این تمرکز بر پیچشها و چرخشهای خاورمیانه به قیمت تمام مسائل سیاسی دیگر تمام شده است. به عنوان مثال، دولت پس از فوران خاورمیانه، از اوکراین غافل شد. بهرغم ادعای جیک سالیوان مبنی بر اینکه امنیت اروپا در خطر است و بنابراین خطر مواجهه مردان و زنان آمریکایی با جنگ گسترده دیگری در اروپا وجود دارد اما دولت بایدن بلافاصله توجه خود را پس از حمله حماس به منطقه خاورمیانه معطوف کرد. خلأ خاورمیانه صرفا هوای اوکراین را مکیده است.
سالهاست که واشنگتن پذیرفته است مشکل وحدتبخشی که سیاست خارجی ایالات متحده با آن مواجه است، چین است. با این حال، از ۷ اکتبر، دولت آمریکا نسبت به مساله چین نیز غافل شده است. برای مثال، در جریان دیدار بایدن با شی جین پینگ، رهبر چین در ماه نوامبر رئیسجمهور ضیافت ناهار را ترک کرد نه برای بحث در مورد مسائل مهم بین دو قدرت پیشرو جهان، بلکه برای وارد شدن به مذاکرات گروگانگیری بین حماس و اسرائیل.
از زمانی که اسرائیل به غزه حمله کرد، آمریکا دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را ترغیب کرد تا به پیامدهای تلفات غیرنظامیان توجه بیشتری داشته باشد. رئیس ستاد مشترک ارتش، ژنرال سی کیو براون، از اینکه هدف اسرائیل از «نابودی حماس» «یک دستور بسیار بلندپروازانه» است، ابراز نگرانی کرد و در پاسخ به این سوال که آیا او نگران است که تلفات غیرنظامیان در غزه به عنوان ابزاری برای جذب نیروی حماس عمل کند، پاسخ داد:«بله، بسیار». دولت بایدن به طور مشابه حمایت خود را از تشکیلات خودگردان فلسطینی برای به دست گرفتن کنترل غزه پس از پایان حضور اسرائیل در آنجا اعلام کرده است.
نتانیاهو با انتشار متنی در یکی از روزنامههای ایالات متحده این مساله را یک رویای واهی عنوان کرد. اکنون فقط اسرائیل نیست، بلکه ستون دیگر سیاست ایالات متحده در منطقه، عربستان سعودی، نیز مورد توجه مشابه قرار میگیرد و نسبت به امتیازات حامی خود بیتفاوتی مشابهی نشان میدهد. هنگامی که بلینکن در ماه اکتبر به ریاض سفر کرد تا تلاش کند برای جنگ اسرائیل مداخله کند، محمد بنسلمان، حاکم سعودی، بلینکن را شبانه منتظر نشستی قرار داد که برای عصر برنامهریزی شده بود. محمد بنسلمان صبح روز بعد ظاهر شد. در مورد اعتقاد پایدار ایالات متحده مبنی بر اینکه تصمیمات نفتی عربستان بر اساس دیپلماسی ایالات متحده اتخاذ میشود، شاید هر چه کمتر گفته شود، بهتر است.
در مجموع، شرکای اصلی واشنگتن در خاورمیانه، تسلیحات، توجه و پوشش دیپلماتیک آمریکا را جذب میکنند؛ در حالی که ترجیحات اصلی سیاست ایالات متحده را به چالش میکشند. همانطور که پاتریک پورتر نوشت، به نظر میرسد که ایالات متحده خیلی از خروج میترسد، برای تحت اجبار قرار دادن شرکای خود بسیار میترسد...
توانایی شرکای ایالات متحده در خاورمیانه برای جلب توجه و منابع واشنگتن و در عین حال مختل کردن اهداف سیاستی آن عجیب است؛ زیرا از نظر اقتصادی، نظامی و جمعیتی، این منطقه چندان آش دهانسوزی نیست. در بهترین تعریف از منطقه، ۳.۲درصد از تولید ناخالص داخلی جهان و کمتر از ۷درصد از جمعیت جهان را این منطقه تشکیل میدهد و هیچ دولتی در منطقه نمیتواند قدرتی را در خارج از منطقه به نمایش بگذارد یا حتی برای تسلط نظامی بر خاورمیانه نیز این قدرت را ندارد. نمیتوان میزان توجه ایالات متحده به خاورمیانه و احترام به ترجیحات مشتریان آمریکایی در آنجا را بر اساس اهمیت مادی منطقه برای ایالات متحده توجیه کرد. حماس بازیگری با طرحهایی فراتر از مناقشه فلسطین یا اسرائیل نیست. اسرائیل با جنگیدن با دشمن آمریکا از جانب ما به آمریکاییها لطفی نمیکند. اگر اسرائیل بسیار کمتر از عربستان سعودی خواهان کمک ایالات متحده است، باید به توصیههای ایالات متحده گوش دهد.
در همین حال، همانطور که تلفات اخیر در اردن نشان میدهد، کمک و حمایت ایالات متحده از جنگ، همراه با استقرار بیرویه نیروهای آن در سراسر منطقه، خطرات واقعی تشدید تنش را به همراه دارد که میتواند نیروهای ایالات متحده را وارد جنگ منطقهای گستردهتر کند. اگر این اتفاق بیفتد، هزینههایی که تا این مرحله صورت گرفته، در مقایسه با آن کمرنگ میشود. مانند محاسبات مادی، هیچ اصل انسانی منسجمی وجود ندارد که بتواند میزان توجه ایالات متحده به منطقه را توجیه کند. تلفات ابتدا در اسرائیل و اکنون در غزه وحشتناک است، اما در مقایسه با سایر درگیریهایی که ایالات متحده نادیده گرفته است، کمرنگ است. تخمین زده میشود جنگ تیگرای که از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ در اتیوپی رخ داد، صدهاهزار تلفات غیرنظامی داشته باشد. این جنگ تقریبا در واشنگتن مورد توجه قرار نگرفت.
دولت و حامیانش اعتراض میکنند که چشمانداز منفی راهحل دو دولتی در اسرائیل و فلسطین باعث فروپاشی منطقه میشود و تلاشهای فعلی ایالات متحده از جمله، تضمینهای امنیتی ایالات متحده برای اسرائیل و عربستان سعودی که ارزش مبارزه را دارد. اما همه نشانهها بیانگر آن است که این به جای تلاش دقیق برای سنجش هزینهها در مقابل چشمانداز پیروزی، مصداق بارز تبلیغات است. هم دولت کنونی اسرائیل و هم فقدان یک شریک قابل دوام در طرف دیگر، موانعی بر سر راه راهحل دو دولتی هستند و وضعیت را در سرزمین فلسطین در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۱۹۷۷ که جورج کنان آن را به این شکل توصیف کرد، امیدوارکنندهتر میکند: «ما خودمان را مجاز کردیم تا در موقعیتی قرار بگیریم که هر یک از دو طرف معتقد باشند که میتوانند از ما برای اهداف خود استفاده کنند؛ جایی که هر کدام این تصور را داشته باشند که اساسا از طریق ما میتوانند به خواستههایشان دست یابند.
در نتیجه ما همیشه اولین کسی هستیم که مورد سرزنش قرار میگیرد، مهم نیست که چه کسی رنج میکشد و همه اینها در شرایطی است که ما در واقع نفوذ بسیار کمی روی هر یک از طرفین داریم. مطمئنا به ندرت یک قدرت بزرگ میتواند خود را در موقعیت نامناسب و غیرضروری قرار دهد.» با بدهی ملی ۳۴تریلیون دلاری، چالش بیسابقه برای موقعیت آمریکا در آسیا، و انبوهی از آسیبهای داخلی، هیچ چیز در مورد خاورمیانه نمیتواند میزان توجه ایالات متحده بر منطقه را توجیه کند. تطبیق با این واقعیت به بازگرداندن مشارکت ایالات متحده به سطحی متناسب با منافع ما کمک میکند و باعث میشود مشتریان مستبد ما در منطقه توصیههای ما را بشنوند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی آمریکا خاورمیانه اسرائیل غزه مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی ایالات متحده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۰۴۵۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
نشریه آمریکایی "فارن افرز" با انتشار مقاله ای به تغییر فضای ژئوپلتیک منطقه پس از حمله تلافی جویانه اخیر ایران به اسرائیل پرداخته و امکان شکل گیری یک ائتلاف ضدایرانی با حضور اسرائیل و کشورهای عربی با مشارکت آمریکا و غرب را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
هنگامی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، دولت اردن به دفع حمله ایران کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت کردهاند، تلاشهایی که آنها بعدا آن را رد کردند.
با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. تغییری با این پیش فرض که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود.
سپهبد "هرزی هالوی" رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران "فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است." موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی نیز اعلام کرد که "ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد."
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتا محدود به تاسیسات نظامی در ایران، "دیوید ایگنِیشس"، ستون نویس واشنگتن پست، اظهار داشت که اسرائیل "مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند." او نوشت: "به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ نظامی ملایم خود به ایران، منافع متحدان عربش در این ائتلاف رادر نظر گرفت. متحدانی همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن که همگی در عملیات رهگیری پرتابه های ایرانی علیه اسرائیل به طور مخفی و آشکار مشارکت کردند.
به نظر این ستون نویس واشنگتن پست، این یک "تغییر پارادایم بالقوه برای اسرائیل"است، تغییری که به خاورمیانه "شکل جدیدی" میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تنش نظامی بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل امسال، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد.
اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 "ابراهیم" را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و تلاش وزرای راست افراطی کابینه او برای شکننده کردن وضعیت موجود در اورشلیم ناامید شده بودند.
مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات مردمی را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که مواضع سابق آنها تغییر نکرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها به طور تقلیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از یک درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل یک کشور فلسطینی بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد.
اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا پرتابه های ایرانی را متوقف کرده و مستقیما حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که اسرائیل موفق شده با تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کند.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی نیز از مشارکت خود برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که "امنیت و حاکمیت" اردن "بالاتر از همه ملاحظات" قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط آنها با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، از کاخ سفید ناامید شدهاند، اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند چون هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که از ایالات متحده دریافت می کنند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای مخرب ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر گونه توافق عادی سازی آینده رابطه آنها با اسرائیل باشد و امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه می دهد.
با این حال، در همان زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. آنها به خوبی می دانند که تقابل آنها با ایران آنها را در معرض خطر قرار می دهد. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ از برجام، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم از سوی امارات و بحرین نیز تهران به صراحت به این 2 کشور هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر یک ایران که به طور فزاینده تهاجمی تر می شود، تلاش برای نزدیکی به تهران است.
بر همین اساس امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی رامطرح کرده اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تنش تلفنی تماس گرفت.
علایق آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا تمایل کمتری به حمایت از عملیات اسرائیل خواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم در آنجا دارد.
با وجودی که بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های مشترکی با اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی دارند، اما کشورهای عربی خلیج فارس، به تجربه دریافته اند که باز کردن گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پنهان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از تشدید درگیری است.
هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی روابط خود با اسرائیل را به شرط تعهد تل آویو به مشارکت در فرایند سیاسی با هدف تشکیل یک کشور فلسطینی، منوط کرده است.
با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد به این مساله که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر روابط اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است.
کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر بین طرفین است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد.
با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چندجانبه منطقه ای و جهانی خود را متعادل کنند، نه اینکه در یک مسیر یکطرفه پل ها را پشت سر خود خراب کنند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوطی برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است و دقیقا به همین دلیل است که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را همزمان با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند.
در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید سکویی برای گفتگوهای منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت.
با این حال، به این زودی ها گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نخواهد بود مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد.
تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاه دولت های عربی به درگیری ایران و اسراییل گفت و گوی دیدنی اعراب درباره رویارویی ایران و اسرائیل (فیلم)